شهدا سال ۶۶- وصیتنامه شهید حسین استقبالی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد حسين استقبالي »
بسم الله الرحمن الرحیم احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون. آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف این که گفتند ما ایمان آوردهایم رهایشان کنند و بر این دعوی هیچ امتحانشان نکنند. ( سوره عنکبوت، آیه 2 ) فلیقاتل فی سبیلالله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره و من یقاتل فی سبیلالله فیقتل او یغلب فسوف یؤتیه اجراً عظیماً. مؤمنان باید در راه خدا با آنان که حیات مادی را بر آخرت برگزیدند، جهاد کنند و هر کس...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد حسين استقبالي »
بسم الله الرحمن الرحیم احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا امنا و هم لا یفتنون. آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف این که گفتند ما ایمان آوردهایم رهایشان کنند و بر این دعوی هیچ امتحانشان نکنند. ( سوره عنکبوت، آیه 2 ) فلیقاتل فی سبیلالله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره و من یقاتل فی سبیلالله فیقتل او یغلب فسوف یؤتیه اجراً عظیماً. مؤمنان باید در راه خدا با آنان که حیات مادی را بر آخرت برگزیدند، جهاد کنند و هر کس...
شهدا سال 59 -زندگینامه مفقودالاثر فرامرز کشاورز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
در اینجا حدیث کسی است که خونش به پای لالههای انقلاب اسلامی ریخت و جسمش در ارتفاعات نوسود، همچون پروانهای برگرد شمع یار سوخت و خاکستر شد. سخن از فرامرز است، آنکه در تاریخ 10/9/1331، در یکی از خانههای گِلی روستای نصیرآباد، از بخش مرکزی شهرستان نیریز، در میان شوق و انتظار خانوادهای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود. برای کسب معرفت و دانش دوره دبستان را در روستاهای معینآباد و حیدرآباد پشت سر گذاشت و دوره...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۵۹ »
در اینجا حدیث کسی است که خونش به پای لالههای انقلاب اسلامی ریخت و جسمش در ارتفاعات نوسود، همچون پروانهای برگرد شمع یار سوخت و خاکستر شد. سخن از فرامرز است، آنکه در تاریخ 10/9/1331، در یکی از خانههای گِلی روستای نصیرآباد، از بخش مرکزی شهرستان نیریز، در میان شوق و انتظار خانوادهای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود. برای کسب معرفت و دانش دوره دبستان را در روستاهای معینآباد و حیدرآباد پشت سر گذاشت و دوره...
شهدا سال 62 -وصیتنامه مفقودالاثر کرامت طهماسبی نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » مفقود الاثر کرامت طهماسبي نگهداري »
مرگ عادت ما و شهادت کرامت ماست. بسم رب الشهداء ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیلالله اموات بل احیاء ولکن لاتشعرون.۱ به آنها که در راه خدا کشته میشوند، مرده نگوئید بلکه آنان زندهاند ولی شما نمیفهمید. به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و سلام بر پیامبر گرامی اسلام (ص) و سلام بر مهدی موعود (عج) که با ظهورش سفره عدل الهی را در جهان میگستراند. سلام بر نایب بر حقش خمینی کبیر، از بین برنده شبهای تیره و تار و ظلمانی محرومین...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » مفقود الاثر کرامت طهماسبي نگهداري »
مرگ عادت ما و شهادت کرامت ماست. بسم رب الشهداء ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیلالله اموات بل احیاء ولکن لاتشعرون.۱ به آنها که در راه خدا کشته میشوند، مرده نگوئید بلکه آنان زندهاند ولی شما نمیفهمید. به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و سلام بر پیامبر گرامی اسلام (ص) و سلام بر مهدی موعود (عج) که با ظهورش سفره عدل الهی را در جهان میگستراند. سلام بر نایب بر حقش خمینی کبیر، از بین برنده شبهای تیره و تار و ظلمانی محرومین...
کلیات عملیـات فتـح المبیـن
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات فتح المبين »
سومین عملیات گستردهای که به منظور آزادسازی اراضی اشغالی انجام شد، عملیات فتح المبین بود. این عملیات در تاریخ 2/1/1361 در منطقه غرب شوش، در سطحی بسیار گسترده انجام شد و شکست سختی به دشمن وارد کرد. نیروهای زیادی از شهرستان نیریز در این عملیات حضور داشتند که چون در چند نوبت و به مناطق مختلف این عملیات اعزام شدند، نمی توان آمار دقیقی از آن ارائه کرد. اما باید گفت: میزان حضور نیروهای مردمی شهرستان، شامل شهر...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات فتح المبين »
سومین عملیات گستردهای که به منظور آزادسازی اراضی اشغالی انجام شد، عملیات فتح المبین بود. این عملیات در تاریخ 2/1/1361 در منطقه غرب شوش، در سطحی بسیار گسترده انجام شد و شکست سختی به دشمن وارد کرد. نیروهای زیادی از شهرستان نیریز در این عملیات حضور داشتند که چون در چند نوبت و به مناطق مختلف این عملیات اعزام شدند، نمی توان آمار دقیقی از آن ارائه کرد. اما باید گفت: میزان حضور نیروهای مردمی شهرستان، شامل شهر...
شهدا سال ۶۶ -وصیتنامه شهید سعید رضا کاوه پیشقدم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سعيد رضا کاوه پيشقدم »
بسمالله الرحمن الرحیم الهی کفی بی عزاً بهسوی خدا روانهایم، نمیدانم چه بنویسم و چه بگویم تا اندکی آتش درونم را تسکین دهد. نمیدانم که چرا امروز تصمیم به نوشتن این جملات گرفتم. شاید اینان آخرین کلماتی باشد که به نام وصیتنامه من به شما میرسد. البته نه وصیت که مرا نه بضاعت علمی و نه عملی است که توان وصیت به کسی یا چیزی باشد. پس توای عزیز! اینان را بهعنوان سرگذشت انسانی غرق در مادیات زندگی بنگر و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سعيد رضا کاوه پيشقدم »
بسمالله الرحمن الرحیم الهی کفی بی عزاً بهسوی خدا روانهایم، نمیدانم چه بنویسم و چه بگویم تا اندکی آتش درونم را تسکین دهد. نمیدانم که چرا امروز تصمیم به نوشتن این جملات گرفتم. شاید اینان آخرین کلماتی باشد که به نام وصیتنامه من به شما میرسد. البته نه وصیت که مرا نه بضاعت علمی و نه عملی است که توان وصیت به کسی یا چیزی باشد. پس توای عزیز! اینان را بهعنوان سرگذشت انسانی غرق در مادیات زندگی بنگر و...
-داستان بابای مهدی
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
از لحاظ رابطه عاطفی بین بچههای گردان کمیل و سردار شهید علی اصغر سرافراز، حاج آقا بنایی میگوید: رزمندهای در گردان کمیل بود که به او بابای مهدی می گفتند. به تازگی بچهای خداوند به او داده بود و اسمش را مهدی گذاشته بود. او خیلی به علی اصغر علاقه داشت. قبل از عملیات والفجر هشت من سراغ علی اصغر سرافراز و بچههای گردان کمیل رفتم. آنجا نشسته بودیم، شهید علی اصغر مرتب با بابای مهدی شوخی میکرد...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
از لحاظ رابطه عاطفی بین بچههای گردان کمیل و سردار شهید علی اصغر سرافراز، حاج آقا بنایی میگوید: رزمندهای در گردان کمیل بود که به او بابای مهدی می گفتند. به تازگی بچهای خداوند به او داده بود و اسمش را مهدی گذاشته بود. او خیلی به علی اصغر علاقه داشت. قبل از عملیات والفجر هشت من سراغ علی اصغر سرافراز و بچههای گردان کمیل رفتم. آنجا نشسته بودیم، شهید علی اصغر مرتب با بابای مهدی شوخی میکرد...
گیر کردن استخوان درگلو
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه گردان کمیل در پایگاه پنجم شکاری مستقر بود. یک شب شام یخنی بود. با عده ای از بچههای گردان از جمله شهید علی طاهری سر سفره در حال صرف شام بودیم. در همین بین دیدیم که شهید علی طاهری با اشاره میگوید: که استخوان در گلویش گیر کرده است. هر چه به پشت او زدیم، استخوان بیرون نیامد. ناچار او را به اورژانس بردیم. اورژانس هم نتوانست کاری انجام دهد و دکترا گفتند: باید به اهواز اعزامش...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه گردان کمیل در پایگاه پنجم شکاری مستقر بود. یک شب شام یخنی بود. با عده ای از بچههای گردان از جمله شهید علی طاهری سر سفره در حال صرف شام بودیم. در همین بین دیدیم که شهید علی طاهری با اشاره میگوید: که استخوان در گلویش گیر کرده است. هر چه به پشت او زدیم، استخوان بیرون نیامد. ناچار او را به اورژانس بردیم. اورژانس هم نتوانست کاری انجام دهد و دکترا گفتند: باید به اهواز اعزامش...
بیاد گلهای پرپر شده در آستانه عید نوروز
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
بهار آمد گل آمد سنبل آمد همه گوئیم با چـشم انتظاری گلها برون کرده سر از خاک بنفشه در کنار جویباران ولی بیت الحزن شد خانه ما دگر ما را هوای بوستان نیست بیامد سال نو سال کهن رفت اگر مردم هوای باغ دارند همه یاد از جوانان می نمایند یکی قبر پسر گیرد در آغوش پدر ، مادر ، زن و فرزند و همسر یکی یاد از علی اکبر نماید یکی از فرقت و مرگ برادر یکی...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
بهار آمد گل آمد سنبل آمد همه گوئیم با چـشم انتظاری گلها برون کرده سر از خاک بنفشه در کنار جویباران ولی بیت الحزن شد خانه ما دگر ما را هوای بوستان نیست بیامد سال نو سال کهن رفت اگر مردم هوای باغ دارند همه یاد از جوانان می نمایند یکی قبر پسر گیرد در آغوش پدر ، مادر ، زن و فرزند و همسر یکی یاد از علی اکبر نماید یکی از فرقت و مرگ برادر یکی...
به یاد شهیدان معانی و نبئی و فیض آبادی و سبقت و صادقی و موسوی و میرشکاری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شهرما را عجبا زود بهار آمده است همهجانقشستارهاستدرخشان امروز همچو خورشید که تابید به تاریکیها عطریاسوگلنرگسبههم آمیخته است بلبلان نغمه سرایندکه درصحن چمن بسکه آویخته قندیل کلا بر سردوش ای عزیزان گره ازدل بگشائید همه دامن دیده فشانید بپای شهدا نوجوانان فداکارکه دوچشم جهان همهاندر ره قرآن به صفا گـشته شهید همه یاران خمینی که پی امرخدا شهر امروز سرافراز وگل افشان که دگر سرو قدی چومعانی و نبیئی امروز صادقی موسوی و میرشکاری عزیز احمدی آمده خورشیدی...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شهرما را عجبا زود بهار آمده است همهجانقشستارهاستدرخشان امروز همچو خورشید که تابید به تاریکیها عطریاسوگلنرگسبههم آمیخته است بلبلان نغمه سرایندکه درصحن چمن بسکه آویخته قندیل کلا بر سردوش ای عزیزان گره ازدل بگشائید همه دامن دیده فشانید بپای شهدا نوجوانان فداکارکه دوچشم جهان همهاندر ره قرآن به صفا گـشته شهید همه یاران خمینی که پی امرخدا شهر امروز سرافراز وگل افشان که دگر سرو قدی چومعانی و نبیئی امروز صادقی موسوی و میرشکاری عزیز احمدی آمده خورشیدی...
گلایه ای از دوستان
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
در اینجا ضمن احترام به همه کسانی که سعی در ثبت خاطرات و جانفشانیهای جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران اسلامی نمودهاند، گلایهای هم داریم. از نویسنده یا نویسندگان محترم کتاب "نبرد فاو" از انتشارات معاونت سیاسی ستاد کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نویسنده محترم کتاب در بحث "عملیات ایذایی در محور جاده ام القصر" در صفحه 195، در شرح عملیات شب 27/11/1364، شرح فداکاریهای رزمندگان لشکر محمد رسولالله(ص) را حتی با ذکر نام گروهان و گردان...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
در اینجا ضمن احترام به همه کسانی که سعی در ثبت خاطرات و جانفشانیهای جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران اسلامی نمودهاند، گلایهای هم داریم. از نویسنده یا نویسندگان محترم کتاب "نبرد فاو" از انتشارات معاونت سیاسی ستاد کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. نویسنده محترم کتاب در بحث "عملیات ایذایی در محور جاده ام القصر" در صفحه 195، در شرح عملیات شب 27/11/1364، شرح فداکاریهای رزمندگان لشکر محمد رسولالله(ص) را حتی با ذکر نام گروهان و گردان...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86
87
88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 بعدي